دل من مرده ولی شوق شهادت دارد...

دل من مرده ولی شوق شهادت دارد...
طبقه بندی موضوعی

از تقابل محض تا تفاهم محض

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ

آنطور که گفته شده قراره مجلس تا دو هفته دیگه برجام رو بررسی کنه، مطلب زیر رو 45 روز قبل در سایت وزین سمعک نیوز منتشر کردم. مرورش خالی از لطف نیست...

چند روز قبل داشتم با آشنائی غریب در رابطه با مظاهر دموکراسی در دوره پهلوی بحث و جدل می کردم. منتهای نظر هم مباحثه ما این بود که اگرچه در آن دوره نحس جیزی به عنوان دموکراسی وجود نداشته اما به هر تقدیر مظاهر آن از جمله پارلمان وجود داشته است. اگرچه بحث ما در نهایت به خیر گذشت و آن بنده خدا پذیرفت که عمده نمایندگان پارلمان پهلوی اصطلاحا وکیل الدوله بوده اند اما همین بحث و پیوند آن با مسائل امروز مقدمه ای شد بر نگارش این چند سطر.

به طور قطع آن چیزی که می تواند هر کشور مقتدری را به خاک سیاه بنشاند آن است که نمایندگان مجلس آن کشور به جای آن که در صف نمایندگان مردم باشند، تحت دو عنوان وکیل الدوله و یا رقیب الدوله ایفای نقش کنند. به طور قطع اگر نمایندگان مجلس در دوره پهلوی مردمی بوده و یا به فکر منافع ملی می بودند آن بلاها بر سر کشور نمی آمد. هیچ چیز دردناک تر از آن نیست که نمایندگان یک ملت، حقوق آن ملت را فدای خواسته های غیر منطقی دولت کنند. حال در نظر بگیرید به مصداق حدیث شریف "الناس علی دین ملوکهم" رئیس مجلس نه در دوره منحوس پهلوی بلکه در دوره دهم مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی مصداق کامل "وکیل الدوله" و "رقیب الدوله" باشد. خدا بر حال آن ملت رحم کند و خدا صبر دهد بر نمایندگان واقعی مردم که در اقلیت آن به اصطلاح مجلس قرار دارند. خدا می داند درد مرحوم شهید مدرس از سکوت نمایندگان مجلس شورای ملی و البته همراهی آنان با پهلوی بیشتر بود تا ظلم رضا خان...

و باز همان اسم قدیمی، سلام آقای لاریجانی!

خوشبختانه هنوز آنقدر فراموشکار نشده ایم که در مقام مقایسه نتوانیم عملکرد شما را در دوره دولت دهم و یازدهم بررسی کنیم. آن چیزی را که می توان بر آن اینگونه نام گذاشت: "از تقابل محض تا نوکری محض" برنامه امشب سینما بهارستان، فیلمی از علی لاریجانی.

فراموش نمی کنم آن روزی را که رئیس دولت دهم در اظهار نظری شاذ گفته بود که چه کسی گفته است که مجلس در راس همه امور است و... آن روز همین آقا برای آن سخنان که در حد سخن باقی ماند یقه حفاظت از قانون اساسی را چگونه چاک می داد و سوگمندانه از به قهقرا رفتن جایگاه متبوعش در اینجا و آنجا سخن می گفت. فراموش نمی کنم زمانی را که طرح سوال از رئیس جمهور یک روزه اعلام وصول می شد و امروز طرح استیضاح یک وزیر بعد از چندماه معطلی شبیه جشن تولد کودکان در شبکه دو و با مدیریت خاله شادونه برگزار می شود. فراموش نمی کنم که یک زمانی همین آقا مدام از اقدامات فراقانونی به قول آقای ظریف، آن مرد می گفت و امروز از اعلام وصول طرح سوال و استیضاح که بماند، دیکتاتوری رضاخانی به خرج می دهد و رای 93 درصدی نمایندگان را وتو می کند! کسی که تا دیروز از جایگاه مجلس در قانون و کلام امام سخن می گفت ، امروز در برابر اظهارات سخنگوی دولت مبنی بر عدم وجاهت مجلس برای بررسی برجام، سکوت و بدتر از آن، همراهی می کند.

بس است دیگر...

راستی آقای لاریجانی! در مجلسی که شاید به غیر از تعدادی کمتر از انگشتان دست نماینده واقعی در آن حضور داشتند طرح ملی شدن صنعت نفت تصویب شد، این شما و این آینده یک کشور...




پ ن: در حال حاضر هیچ تعلق خاطرس به آقای احمدی نژاد ندارم. گفتم که بدونید.

نظرات  (۴)

احسنت...این آقا یه چیزیش میشه والا..
خوشحالم که تعلق خاطری به احمدی نژاد نداری....
  • یک بیسواد افراطی منحرف
  • بنده خدا! یکی از بدترین کارها این است که فکر می کنیم برای آنکه تلنگری به ظالم بزنیم باید لگدی هم نثار مظلوم کنیم تا مثلا خود را فراحجناحی و بی طرف و منصف معرفی کنیم! در حالی که این رفتار نهایت بی عدالتی و نفاق است. تاکید مجددا شما در پایان متن به عدم تعلق خاطر به احمدی نژاد هم بیش از پیش مشخص می کند که شما بشدت می ترسید از اینکه احیانا انگ حامی احمدی نژاد بخورید! خلاصه کنم، شما بشدت می ترسید از اینکه غرامت دفاع از عدالت را با برچسب خوردن بپردازید. در حالیه در طول تاریخ شییعه هیچ ترسی نداشت از اینکه رافضی و قرمطی و زندیق و... نامیده شود.

    اینکه شما به احمدی نژاد انتقاداتی داشته باشد بحثی است جداگانه. اما آنچه در اینجا اشاره کردید و گفته احمدی نژاد را که " مجلس با تغییر قانون اساسی دیگر در راس امور نیست" را به تحریف کردید به "چه کسی گفته است که مجلس در راس همه امور است" نشان از بی دقتی شما دارد و اگر عمدی باشد که بی تقوایی محض است.
    مضافا بر اینکه امام خمینی تعبیر راس امر را برای موارد دیگری نظیر نماز جمعه و یا بنیاد شهید هم به کار برده بود که کنایه از اهمیت و خطیر بودن این موضوعات است نه به معنای ریاست و تسلط مجلس بر دیگر نهادها!  گر چه با تغییر قانون اساسی و حذف نخیت وزیر قرار بود قوه مجریه از زیر سلطه یکجانبه قوه مقننه خارج شود. 

    این را هم بدانید، به علت اقتدار بی نظیر لاریجانی در قم و ارادت ویژه مراجع به این شخص رهبری بشدت احتراز می کند از اینکه کمترین اظهار مخالفتی با این شخص بکند. یادتان هست مراجعی که در حضورشان شنیع ترین و رکیک ترین فحشها را به رهبری می دانند و آن تشییع جنازه کذایی منتظری را می دیدند و یا فتنه 88 را دیدند کمترین حمایتی از رهبری نکردند و  و به بهانه عدم دخالت در فتنه پا پس کشیدند! و در سفر رهبری به قم حتی از رسیدن به حضور ایشان خودداری کردند. اما در همین قم وقتی لاریجانی هدف خشم مردم انقلابی قرار گرفت فریاد آقایان تا آسمان هفتم رفت. 
    و همین اقتدار لاریجانی در قم بود بود که رهبری را وادار کرد بعد از یک سکوت سه هفته ای در ماجرای فاضل سر انجام اظهار نظری کند و از لاریجانی ها حمایت کند. چون مجلس واقعا در یک قدمی اعلام رای کفایت علیه احمدی نژاد بود. اما هر انسان آزاده ای می فهمد که حق با احمدی نژاد بود. همانطور که در سال 60 حق با دیالمه و آیت بود. اما همانطور که اظهارات دیالمه و آیت خلاف شرع نامیده شد. اظهارات مستند احمدی نژاد که نشان از نفوذ مافیایی خانواده شیطان صفت لاریجانی بود ، هم خلاف شرع نامیده شد. 
    منتهی عبرت از تاریخ نمی گیریم. مخصوصا نسل جوانی که دهه شصت را درک نکرده است، و دوره دوم رسیاست جمهوری سید علی خامنه ای را ندیده است و خبر از ماجرای 99 نفر ندارد  و متوجه نشده که چطور رییس جمهوری متهم به ایستادن در مقابل امام و ضدیت با ولایت فقیه و اسلام آمریکایی می شود و چطور آقای هادی غفاری در مجلس فریاد می زند چکمه رضاخان شرف دارد بر آن آخوندی که نظرش غیر نظر امام است و چطور بعد از توبیخ رسمی رییس جمهور توسط رهبری در سال 65 رییس جمهور تا چند هفته در انظار حاضر نمی شود، و.... و این جوانان البته نقش سیاه دفتر امام خمینی و نظایر انصاری و توسلی را نمی فهمد. اینطوری حق و باطل جا به جا می شوند و حقیقت وارونه می شود و ستمگر قهرمان می شود. بله میر حسیم موسوی نمونه ای خالص از خط امام و انقلابی راستین محسوب می شد!
    شما هم برای انتقاد از ستمگر مشتی به سر مظلوم می گوبید تا بیطرفی و ژست انصاف و ریش سفیدی خود را نشان دهید. چه راه ساده ای است برای جهنمی شدن. 
    پاسخ:
    ممنون از نظرتون بزرگوار اما:
    هدف اصلی آون چیزی که خوندید توصیف دو شخصیت متضاد از آقای لاریجانی در دو دوره مختلف هست. کما اینکه در تیتر مطلب هم به صورت واضح و شفاف ذکر شده.
    این که من گفتم در حال حاضر هیچ تعلق خاطری به آقای احمدی نزاد ندارم به دو دلیله:
    1- این که به مخاطب برسونم که این مطلب فراتر از اغراض سیاسی و تخریب طرف مقابل هست.
    2- در بین خوانندگان این وبلاگ هستند کسانی که من رو میشناسند و میدونند که من چهره ای به شدت احمدی نژادی "بودم" و نمی خوام که گفتن یک حقیقت در مورد لاریجانی به بهای به قول شما برچسب جناحی خوردن فدای حواشی بشه.
    اما در مورد احمدی نژاد اگرچه قلبا او رو بیش از لاریجانی قبول دارم اما باید گفت همونطور که امروز لاریجانی رو در محور ولایت نمیدونم احمدی نژاد رو هم نمیدونم. واسه فهمیدن این قضیه هم داد و قال لازم نیست، عملکرد ها مشخصه.
    یاعلی
  • یک بیسواد افراطی منحرف
  • بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره

    اصل این مقایسه لاریجانی و احمدی نژاد توسط شما عین ظلم است. بنا بر توضیحی که داده شد. 

    به هر حال برای اتمام حجت  پیشنهاد می کنم این لینکها را بخوانید. جای دوری نمی رود:
    فرق سیاست اسلامی با سیاستمدار مسلمان
    http://masoodfaghih.blogfa.com/post/75

    و در مورد همه آنچه انحراف نامیدند. در قالب پاسخی به اتهامات جبهه پایداری و همان احمدی نژادی های سابق به احمدی نژاد. مخصوصا در مورد  محور ولایت ...

    http://masoodfaghih.blogfa.com/page/jebehe-paydari-1
    http://masoodfaghih.blogfa.com/page/jebehe-paydari-2


    به قول مالکوم ایکس اگر مواظب نباشید روزنامه ها کاری می کنند که حامی ظالم و دشمن مظلوم بشوید. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی